_بدش به من!
_نه مال خودمه!
_کی گفته مال خودمهههههههههههههه!
_نمیدم!
_می دی!
_نه!
_چرا می دی خوبشم میدی!
_نههههههههههههههه!.....
.
.
جررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر!
_اسنو پارش کردیییییییییییییییی!
_خودت پارش کردی!
_اههههههههههههههههه!چیسافت!
_خودتی!
_چیسافت بودی هستی خواهی بود!
_همچنین!
.
.
.
فلاویا دوید تو دفتر:
_بچه ها چه خبره؟ا....این چرا پاره شده؟؟؟
بعد کاغذ پاره شده رو به هم چسبوند:
_این که...ماموریت ونوسه!
من:آره مال منه اسنو پارش کرد
اسنو:نه خیر پاملا داده بودش به من ماموریت من بود!
فلاویا:بزار ببینم....چی وایستا بخونم.....ایناها نوشته برو تو هتل سایفر(SAIFER)کلید اتاق116 رو بگیر در اتاق رو باز کن.....این کار ونوسه اسنو جان!
من:دیدیییییییییییییییییی مال من بوووووووووووووووددددددددددد!
پاملا اومد تو دفتر:
_اوا.....اینو کی پاره کرد!؟
فلاویا:بگذریم یه اتفاق بود.....
من:پس ماموریت من چی؟
پاملا:نیمه شب باید انجامش بدی!راستی اسنو تو هم باید همراه ونوس بری این ماموریت شریکیه!
اسنو:پس بگو چرا...........هااااااااااااااااااا(خمیازه)چقدر خوابم میاد برم بخوابم....
من:خب دیگه منم برم استراحت کنم!....
پاملا:باشه منم خسته شدم....
.
.
.
.
خونه ی پاملا ساعت1:35 نصفه شب
_جییییییییییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
از خواب پریدم.یعنی چی شده بود؟ فوری رفتم اسنو و پاملا و فلاویا رو بیدار کنم
رفتم کلید برقو زدم تا روشن شه....اما تا دستم اومد رو کلید:
شترق!
.
.
.
.
چشمام سیاهی رفت....همه چی دور سرم میچرخید....افتادم رو زمین....تنها چیزی که اون لحظه دیدم پاملاو اسنو و فلاویا بودن که پخش زمین شده بودن...
بیهوش شدم....
ادامه دارد.....خیلی کم بود همینطور چرت....ببخشید