_از زبون وایولت
(صدای دویدن)هه ههههه...ههههه(نفس نفس زدن)هووووووووویییییی....ههه...هههه وایسییییییییییییییییییییییییییییییییییییین!نباید منو جا بزارییییییییییییییییییییییییین!آهااااااااااااااااااااااااااااااای با شماااااااااااااااام!
هووووف!آهههههه خیلی بد شد!اولین روز مدرسه رو از سرویس جاموندم.....(صدای رعد و برق زدن شدید و بارون)اونم.......توی این هوای....... مزخرففففففففففف!!خیلی خب....مثل اینکه باید پیاده برم....
(درست همون لحظه توی مدرسه از زبون جودی جلوی دوبینی که خواهرکوچیکه اش داره فیلم برداری میکنه!):خب......یک دو سه....اهههممممممم(صاف کردن گلو)خطاب به خواهرش:جولیا!اون دوربینو یکم بالاتر نگه دار!.....خب....عالیه!از الان ضبط کن جولیا!
خب!سلااام!من جودی لیبی هستم میخوام در مورد نظر بچه ها توی اولین روز مدرسه گزارشی ضبط کنم!خب.....دارم دنبال مخاطب می کردم......اوناها!اون دختره که یه ژاکت اسپرت بنفش بوشیده و امممم...به نظر میاد توی بارونی که چند دقیقه پیش متوقف شد پیاده روی کرده و خیس شده!بزارین برم سمتش....
_خب..سلاااااام من جودی هستم و شماااااااااا؟!
_آمممممم......من..وایولت.......وایولت اسپارکس
_اووه خب خانوم اسپارکس نظرت درباره ی امروز چیه؟
_چی؟....امروز.......باید بگمممم.........اگه زیر بارون نمی موندم میشد تحملش کرد!
_اوه!خب...پس از پنج ستاره به این روز چه امتیازی می دید؟
_صفر!
_ممممممم....خب مرسی دیگه وقتتو نمی گیرم!بای!
(از زبون کیارا)
هممممممم.....همه چی اینجا کسل کنندست!چرا یه اتفاق جدید و باحال نمیوفته؟هی.....بزار ببینم.....اون خرگوش طوسیه که داره با یه میکروفون میاد سمتم کیه؟......
_سلام من جودی هستم!خوشحال میشم اسمت رو بدونم!
_هوممممممم....سلام......اسم من کیاراست....کیارا بولت(bolt)
_خب....کیارا میخوام نظرتو درباره ی امروز بدونم!
_نظر منوووووووووو؟؟؟!!!خب....امروووووز....همه چی یه جورایی کسل کنندست اما اگه قراره با این مصاحبه معروف بشم عالیه!
_اووووووووه!یعنی از مصاحبه بامن خوشحالی؟
_آممممممممم...خب..چه جوری بگم....یه جورایی آره.
_خب باشه!امتیازت از پنج ستاره به امروز؟!
_چهار!
_باشه ممنونم خداحافظ!
..............................................................................................................................................
جولیا:جو..جودی!؟شارژاین دوربینه داره تموم میشه خیلی هم سنگینه نمیتونم بیشتر از این نگهش دارم!
جودی:چییییییییییی؟؟مگه من اینو تازه شارژ نکرده بودم؟
_آخه.....ناراحت نشیا ولی من هی ازش الکی فیلم گرفته بودم!
_چه غلطی کردیییییییییییییییییییی؟؟؟؟
_ببین!تقصیر من نیست.....
_تقصیر تو نیست؟حالا اون دوبینو بکنم تو حلقومت؟؟؟؟
(جولیا دوربینو با سرعت گذاشت زمین و الفرااااار!)
جودی:وایستا ببینم خربزه!
.............................................................................................
از زبون بیوتی:
هممممممممم....چه مدرسه بزرگیه!ولی.......رنگ دیواراش با رنگ سرامیک راهرو هاش ست نیستن.......ولی اینجا میشه یه فشن شوی حسابی راه انداخت!
(با تعجب پشت سر رو نگاه کردن)امم.....اون دوتا خرگوشا دیگه کین؟
واااااااای!(جولیا جاخالی داد و جودی افتاد روی بیوتی!)
بیوتی:آییییی...مدل جدید موهام خراب شد نهههههه!
جودی:وای من معذرت میخوام حالت خوبه؟
بیوتی:آه.....چیزی نیست عزیزم!تو خوبی؟من معذرت میخوام!من بیوتی هستم!
_جودی!اشکالی نداره تقصیر من بود!
_خب جودی...موافقی یکم با هم قدم بزنیم؟
_آوه باشه بزن بریم!
...............................................................................
از زبون راوی(خودم)
جودی و بیوتی در حال قدم زدن بودن که یهویی شخصی با موهای صورتی به صورتی وارونه(از روی شاخه درخت)
جلوشون ظاهر شد:
_سلاااااااام اسم من شایلیهههه!با من دوست میشین؟؟
بیوتی:اوه.....اههههههه هههه ههه(خنده ی مصنوعی از اونا که خیلی تابلوئه)اوه باشه حتما من بیوتی و ایشون جودی هستن!
جودی:من و بیوتی داشتیم این دور و ورا قدم میزدیم که تو رو دیدیم!میای با ما همراه بشی؟
_اوووووووووووووووووووووو حتماااااااااااااااااااا!!!!!!
..............................................................................
بچه ها یه مشکلی پیش اومد بقیش بعدا شاید الان بزارم