دیشب کشیدمش!خوبه؟راستی درمورد گردنبندش بگم یادتونه گفتم شخصیتم قدرت تقلید از قدرتای بقیه رو داره؟ خب این قدرتایی که از بقیه می گیره همش توی این گردنبند ذخیره شده این گردنبند سایز بندی هم داره یعنی میتونه کیف کمری بشه دستبند باشه و حتی گل سر و تل!

ببینید اینجا شده کیف کمری و دستبند و گل سر

خخخخخخخخخ نقاشیم تو لوزالمعدتون!

خب انگوری سفارشت حاضره!اینقدر بد شده که رمز دارش کردم ببخشید!

بچه ها من واسه  بعضیاتون لقب گذاشتم و قصد توهین ندارم ناراخت نشید و لقب ها رو جایی کپی نکردم خودم ساختم

دنیلا:شیرموز(چون موهاش سفید و زرده)

دیاموند:رب گوجه

اسنو:خواجه برف الدین طوسی(منظور از طوسی رنگه نه توسی که اسم جاییه)

جودی:باگزبانی(خدایی شبیه باگزبانی نیست؟)

هازل:تخمه آفتابگردان سنجابک(تبلیغشو تو تلویزیون میده!)

لونا:یخ در جهنم!و لولو

پاملا:کارآگاه لیمو

سورا:جوجه انگوری(ترکیبی از جوجه تیغی و گوریل انگوری چون سورا بنفشه)

سحر:عدسی

رکسانا:خاکشیر(همین طوری الکی!)

هانترس:خمیردندون

رایلی:تخته وایت برد

سونی:گربه سبزی(قورمه سبزی خودمون!)

خوب دیگه تموم شد

بی مقدمه ادامه....

لونا جون تولدت مبارک!اینم کادو هات!امروووووووووووووووووووووووز21 مرداد 1395 تولد لونا می باشد!

من و لونا همین الان یهویی!

قشنگ از قیافه هامون معلومه داریم فیلم هندی می بینیم!

راستی لونا یه کادوی دیگه هم داری!خب شخصیتت دیگه!به نظر من خوب شده امیدوارم راضی باشی تازه بیوگرافی هم ساختم براش!

خب لولو جان انشاالله 100000000000000000000ساله بشی!

بچه ها من نمیدونم چرا یه علاقه ی خیلی خاصی به دیاموند دارم!بخاطر همین یه نقاشی ازش کشیدم!دیاموند جونم اینو از من به عنوان هدیه ی یک دوست بهت قبول کن البته میدونم بد شده و بعضی جاهاش اشتباهه ولی سعی کردم خوشگل شه...

بازم کشیدم راستی سورا اون عکسی که برای سفارشت دادی قاطی داره وقتی میزنم یه پیامی تو صفحه میاد که چون نوشته هاش علامت سواله نمیفهمم چی میگه یا خودت یه عکس دیگه بده یا خودم یکی انتخاب میکنم میکشم!ببخشید!

من تو رو میبینم...............

اینو خیلی دوست دارم خیلی نازه!دنیا مال منهههههههههههههههههههههه

آررررررررررههههههههههههههههههه!

این چند تا رو هم الان کشیدم بازم تغییرش دادم ته موهاشو سیاه کردم و گوش و دم هم که مشاهده میکنید دماغ هم که صورتی.خب من همین الان آفلاین میشم پس بای

اینجا با چاوم لومی آشنا شدم( چاوم پسره با اینکه لومی اسم دختره!)

اینم که......

خب پستی که نقاشیامو گذاشتم که به یاد دارید؟میخوام درمورد چهره ی دوم شخصیتم واستون بگم یعنی این

خب داستان از اینجاست که وقتی ونوس پنج سالشه یه اتفاقی میوفته که پدرش(بیوگرافیشو میزارم)خیلی از دستش عصبانی میشه و با توجه به قدرتی که داره(بیوگرافی.....البته فردا یا بعدا میزارم)

با دستش روی صورت ونوس خراش می ندازه و باعث میشه که هر وقت ماه کامل شه یا نصفه شب باشه ونوس تبدیل به یه هیولا شه و همینی که می بینید بشه.دکترا یه آمپول مخصوصی به ونوس میدن که

قبل از کامل شدن ماه باید پدرش اونو بهش تزریق کنه تا اثر خراش از بین بره و ونوس هیولا نشه ولی یه بار ونوس زود تر از موعود تبدیل به هیولا میشه و باعث میشه که این قدرت ابدی بمونه.......      

بیا جودی دفعه آخرت باشه شخصیتاتو تغییر میدی ها!لباساش رو ندادی خودم واسش لباس کشیدم! به عنوان لباس اصلی خوبه؟البته شبیه مزرعه دار ها شده!خرگوش طوسی بهت میاد یا یکی دیگه اختراع کنم واست؟!